عرفی

عرفی

شمارهٔ ۲۴ - در منقبت علی علیه السلام

۱

تبارک الله از این آسمان شتاب کرنگ

که نعل آینه رنگش ندیده رنگ درنگ

۲

اگر بساحت میدان او در آید غم

وگر گشاده شود از هجوم غم دل تنگ

۳

در این هوس که رود همعنان او نفسی

شبانه روز زند شاطر سپهر شلنگ

۴

جهنده ای که بگاه جهندگی شاید

که جوهر تنش آید برون ز جامه تنگ

۵

سبکروی که چنان بردود بزخمه تار

که نغمه لب نگشاید بعرصه آهنگ

۶

اگر کنند مثل طی مساحت اضداد

ز طبع شهد بکامی رود بطبع شرنگ

۷

وگر کنند بوی نسبت درنگ بسهو

شتاب فهم شود بعد از این زلفظ درنگ

۸

زمانه گفت زهی آسمان قوس و قزح

بزیر سینه او چون بدید رنگین تنگ

۹

ستاره گفت که اینک سپهر و چشمه مهر

نشانه سم او دید چون بروی النگ

۱۰

حساب طول عمل در فضای میدانش

چو عرصه ابد است و شماره فرسنگ

۱۱

خرد عرایس بکار گفت و منکر شد

ازآنکه دارد از این نام هم بغایت ننگ

۱۲

منش معارج افکار گفتم و خجلم

ز بهر آنکه نه راضی بود ز رنگ و به رنگ

تصاویر و صوت

نظرات