عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۱۱۷

۱

مست و بد خوبیم و هم‌صحبت جانانهٔ مست

فتنه‌انگیز بود آتش و هم‌خانهٔ مست

۲

همه محتاج شرابیم ولی ساقی عدل

ندهد ساغر هشیار چو پیمانهٔ مست

۳

قول ارباب خرد دست کش صد غرض است

هیچ افسانه چنان نیست که افسانهٔ مست

۴

ابله مست و خرد پیشهٔ هشیار یکی است

مصلحت‌دان طلبی رو سوی دیوانهٔ مست

۵

شور عالم همه جمع است در آن نرگس شوخ

مجمع فتنه و آشوب بود خانهٔ مست

۶

دوش با عرفی دیوانه زدم جامی چند

چه بلا فیض دهد صحبت دیوانهٔ مست

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۲۸۳

نظرات