عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۱۳۴

۱

بیدلی کو از او پرسم دل آواره چیست

از مزاج دل تفاوت تا به سنگ خاره چیست

۲

عهد پیش از خاطرم شد، عشق گویا بنگرم

بی وفایی های بخت و شوخی سیاره چیست

۳

چاره ای آخر ضرور است از پی تحصیل درد

من ندانم هر که می داند بگوید چاره چیست

۴

آن که می دزدد نزاکت نام مرهم از تنش

کی شناسد شکر زخم غمزه ی خونخواره چیست

۵

آن که چین آستین ها را برابر می کند

چون بداند ذوق چاک دامن صد پاره چیست

۶

عرفی این ها با که گویی عشق می بازد ز تو

زود خواهی گفت کاین بیهوده ی کفاره چیست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مسعود رستگاری
۱۳۹۱/۰۱/۱۲ - ۱۴:۳۵:۰۵
بیت اول ، مصرع اول ، به این صورت صحیح است :بیدلی کو تا از او پرسم دل آواره چیست