
عرفی
غزل شمارهٔ ۱۶۰
۱
منصور و اناالحق زدن و دار و دگر هیچ
ماییم و لبالب شدن از یار و دگر هیچ
۲
گر ره به مراسم کده ی عشق بیابی
الماس بنه بر دل افگار و دگر هیچ
۳
بر لوح مزارم بنویسید پس از مرگ
کای وای ز محرومی دیدار و دگر هیچ
۴
از کعبه گر این بار برون ام بگذارند
ناقوس به دست آرم و زنار و دگر هیچ
۵
عرفی به غلط شهره به زرق است ببینید
صد گل زده بر گوشه ی دستار و دگر هیچ
تصاویر و صوت

نظرات
مجتبی
فانی
کامران فتاحی
جمشید چهارلنگی
فرهود
مائده...
احمدآرام نژاد
احمدآرام نژاد