عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۱۶۷

۱

نرنجم گر به بالینم مسیحا دیر می‌آید

که می‌داند بر بیمار از جان سیر می‌آید

۲

هوس هم جوش عشق آمد، وه چه ظلم است این

که روباه مزور هم‌عنان شیر می‌آید

۳

شهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمد

... ز نور حسنش مهر و مه زیر می‌آید

۴

نمکسایی کن ای عشق از برای زخم بی‌دردان

که زخم با نمک سود از دیم شمشیر می‌آید

۵

منم آن مست ای عرفی، کز لب شیون تراز من

ترنم زود می‌رنجد، تبسم دیر می‌آید

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۴۷۲

نظرات

user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۱ - ۱۴:۵۱:۲۷
نادرست:هوس هم جوش عشق آمد، وه چه ظلم است اینکه روباه مزور همعنان شیر می آیذدرست:خرد همدوش عشق آمدبه میدان ، وه چه ظلم است اینکه روباه مزور همعنان شیر می آید
user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۱ - ۱۴:۵۲:۵۱
نادرست:شهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمد… ز نور حسنش مهر و مه زیر می آیددرست: شهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمد که چتر نور حسن اش مهر و مه در زیر می آید
user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۱ - ۱۴:۵۴:۱۴
نادرست:نمکسایی کن ای عشق از برای زخم بیدردانکه زخم با نمک سود از دیم شمشیر می آیددرست: نمکسایی کن ای عشق از برای زخم بیدردانکه زخم ما نمک سود از دم شمشیر می آید
user_image
رسته
۱۳۹۱/۰۲/۱۵ - ۲۳:۰۵:۲۲
متن از روی نسخۀ انصاری:نرنجم گر به بالینم مسیحا دیر می آیدکه می داند بر بیمار از جان سیر می آیدخرد همدوش عشق آید به میدان، وه چه ظلم است اینکه روباه مزور همعنان شیر می آیذشهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمدکه چتر نور حسنش مهر و مه در زیر می آیدنمکسایی کن ای عشق از برای زخم بیدردانکه زخم ما نمک سود از دم شمشیر می آیدمنم آن مست عرفی، کز لب شیون تراز منترنم زود می رنجد، تبسم دیر می آید