عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۱۷۰

۱

چون عشق بت ز کعبه به دیرم حواله کرد

تسبیح شکر گو شد و ناقوس ناله کرد

۲

بر آستان دیر نهادیم روی گرم

هر ذره صد معامله با روی لاله کرد

۳

آب حیات چون طلبد کس، که بخت ما

این زهر هم به خون جگر در پیاله کرد

۴

مجموعه ساز عشق الم نامه ی مرا

نا خوانده برد، خاتمه ی صد رساله کرد

۵

تیغی که تافت رو ز جگر گوشه ی خلیل

امروز عشق بر سر عرفی حواله کرد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۰۱:۵۴:۰۴
نادرست:بر آستان دیر نهادیم روی گرم هر ذره صد معامله با روی لاله کرددرست:بر آستان دیر نهادیم روی گرم هر ذره صد معامله با رنگ لاله کرد
user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۰۱:۵۵:۲۲
نادرست: مجموعه ساز عشق الم نامه ی مرا نا خوانده برد، خاتمه ی صد رساله کرددرست: مجموعه ساز عشق الم نامه ی مرا نا خوانده برد و خاتمه ی صد رساله کرد
user_image
رسته
۱۳۹۱/۰۲/۱۶ - ۰۰:۰۹:۳۸
متن غزل از روی نسخۀ انصاری:چون عشق بت ز کعبه به دیرم حواله کردتسبیح شکر گو شد و ناقوس ناله کردبر آستان دیر نهادیم روی گرمهر ذره صد معامله با رنگ لاله کردآب حیات چون طلبد کس که بخت مااین زهر هم به خون جگر در پیاله کردآن نعمتی که دوزخ از آن کامران بوددر خوان عشق دست منش یک نواله کردمجموعه ساز عشق الم نامۀ مرانا خوانده برد و خاتمۀ صد رساله کردتیغی که تافت رو ز جگر گوشه ی خلیلامروز عشق بر سر عرفی حواله کرد