
عرفی
غزل شمارهٔ ۱۷۰
۱
چون عشق بت ز کعبه به دیرم حواله کرد
تسبیح شکر گو شد و ناقوس ناله کرد
۲
بر آستان دیر نهادیم روی گرم
هر ذره صد معامله با روی لاله کرد
۳
آب حیات چون طلبد کس، که بخت ما
این زهر هم به خون جگر در پیاله کرد
۴
مجموعه ساز عشق الم نامه ی مرا
نا خوانده برد، خاتمه ی صد رساله کرد
۵
تیغی که تافت رو ز جگر گوشه ی خلیل
امروز عشق بر سر عرفی حواله کرد
نظرات
پیرایه یغمایی
پیرایه یغمایی
رسته