عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۱۷۳

۱

درد کیشان همه ناموس کش کیش همند

غمگسار هم و ناسور کن نیش همند

۲

صبح تا شام گدای هم و شب تا به سحر

شکر دریوزه گذار دل ریش همند

۳

زان به صورت بشتابند و به آمیزش هم

که به خلوتگه معنی همه در پیش همند

۴

دست از ین جمع پریشان بنمای، کایشان

همه بیگانه ی خویشند و بی خویش همند

۵

کفر و دین را ببر از یاد که این فتنه گران

در بد آموزی ما مصلحت اندیش همند

۶

عرفی این نکته ی مجموعه ی احباب نویس

که محبان وفا تازه کن ریش همند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۰۵:۴۶:۴۷
نادرست:درد کیشان همه ناموس کش کیش همند غمگسار هم و ناسور کن نیش همنددرست:درد کیشان همه ناموس کش کیش هم اند غمگسار هم و ناسور کن ریش هم اند
user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۰۵:۴۸:۰۰
نادرست: صبح تا شام گدای هم و شب تا به سحرشکر دریوزه گذار دل ریش همنددرست : صبح تا شام گدای هم و شب تا به سحرشکر دریوزه گذار دل درویش هم اند
user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۰۵:۴۹:۱۳
نادرست: زان به صورت بشتابند و به آمیزش همکه به خلوتگه معنی همه در پیش همنددرست: زان به صورت نشتابند و به آمیزش همکه به خلوتگه معنی همه در پیش هم اند
user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۰۵:۵۰:۳۴
نادرست:عرفی این نکته ی مجموعه ی احباب نویسکه محبان وفا تازه کن ریش همنددرست: عرفی این نکته به مجموعه ی احباب نویسکه: محبان وفا تازه کن ریش هم اند
user_image
رسته
۱۳۹۱/۰۲/۱۶ - ۱۰:۳۵:۴۶
متن غزل از روی نسخۀ انصاری: درد کیشان همه ناموس کُش کیش همندغمگسار هم و ناسور کن نیش همندصبح تا شام گدای هم و شب تا به سحرشکر دریوزه گذار دل درویش همندزان به صورت نشناسند به آمیزش همکه به خلوتگه معنی همه در پیش همنددست از ین جمع پریشان بگذاری، کایشانهمه بیگانۀ خویشند ولی خویش همندکفر و دین را ببر از یاد که این فتنه گراندر بد آموزی ما مصلحت اندیش همندعرفی این نکته به مجموعۀ احباب نویسکه محبان وفا تازه کن ریش همند