عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۱۷۵

۱

تشنه ام رطل گران خواهم گزید

آتش آتش نشان خواهم گزید

۲

جنت ار عرض متاع خود دهد

انتعاش ابلهان خواهم گزید

۳

گر به خون خوردن دهندم اختیار

خون گنج شایگان خواهم گزید

۴

نفس اگر یوسف شود نیکو بود

گرگ را یوسف به جان خواهم گزید

۵

گفته بودم چون بدین در شه شوم

برتر از ملک کیان خواهم گزید

۶

آنچه بگزینم بگیرند ار ز من

آنچه بستانم از آن خواهم گزید

۷

این ندانستم که از بخت زبون

آنچه عرفی خواهد، آن خواهم گزید

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۱۶:۱۶:۰۴
نادرست:نفس اگر یوسف شود نیکو بودگرگ را یوسف به جان خواهم گزیددرست:نفس اگر یوسف شود در نیکویی، گرگ را یوسف را بر آن خواهم گزید
user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۱۶:۱۷:۴۵
در حیرتم از این همه غلط های فاحش از جمله: گفته بودم چون بدین در شه شومبرتر از ملک کیان خواهم گزیددرست:گفته بودم چون به دنیا در شوم برتر از ملک کیان خواهم گزید
user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۱۶:۱۹:۰۶
در ضمن یک بیت از این غزل نوشته نشدهو آن :در وجود آزار دل بگزیده ام در عدم آرام جان خواهم گزید
user_image
رسته
۱۳۹۱/۰۲/۱۶ - ۱۱:۱۰:۴۷
متن غزل از روی نسخۀ انصاری:تشنه ام رطل گران خواهم گزیدآتش آتش نشان خواهم گزیدآنچه بگزینم نگیرند ار ز منانتعاش ابلهان خواهم گزیدجنت ار عرض متاع خود دهدآن چه نستانند از آن خواهم گزیدگر به خون خوردن دهندم اختیارخون گنج شایگان خواهم گزیدنفس گر یوسف شود در نیکوییگرگ یوسف را بر آن خواهم گزیددر وجود آزار دل بگزیده امدر عدم آرام جان خواهم گزیداین ندانستم که از بخت زبونآنچه عرفی خواهد، آن خواهم گزیداین غزل در پیروی از خاقانی سروده شده است، بسیاری از شاعران هم دورۀ عرفی از آن پیروی کرده اند و شاید عرفی از آخرین آن ها باشد، غزل خاقانی را در این جا می توانید بیابیدپیوند به وبگاه بیرونی