
عرفی
غزل شمارهٔ ۱۸۳
۱
گر دَرِ عشق زنی تاب ملامت باید
دل آمادهٔ آشوب قیامت باید
۲
در قبول نظر عشق هزاران شرط است
اول از عافیت رفته ندامت باید
۳
تا به کی شاهد معنی بکشد بند نقاب
عمر ها بر در اندیشه اقامت باید
۴
حسن سلمی ز تماشاگه هر بوالهوس است
چشمی از دیدن جز وِی به سلامت باید
۵
طاقت سایه نداریم، چه اندیشه کنیم
پنجه در پنجهٔ خورشید قیامت باید
۶
عرفی از رمز ملامت نشود دعوی عشق
همه صاحب نظرانیم، علامت باید
تصاویر و صوت

نظرات