عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۱۸۵

۱

اگر چه راه به عیب تو کس عیان نبرد

گمان مبر که به عیب تو کس گمان نبرد

۲

ز مکر نفس حذرکن، که هیچ کس حرفی

نیاورد که دو صد گوهر از میان نبرد

۳

ترحمی که به بستر فتاده چشمهٔ خور

چنانکه برگ گلش زنند جان نبرد

۴

جهان مهر و وفا را فدا شوم ، که در او

کسی گمان عداوت به آسمان نبرد

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۵۸۵

نظرات