عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۱۹۵

۱

آه ازین دل کز گریبان غمی سر بر نزد

صد مصیبت رفت و دست شیونی بر سر نزد

۲

با وجود آن که زهر بی غمی نوشیده ام

زهر خندی بر مزاج عافیت پرور نزد

۳

با چنین غوغا که در این بزم شورانگیز بود

شیشه ای نشکست و سنگی بر سر ساغر نزد

۴

در چنین بزمی که یک پروانه دارد صد چراغ

با همه پروانگی گرد چراغی پر نزد

۵

وقت عرفی خوش که چون نگشودند در بر رخش

بر در نگشوده ساکن شد، در دیگر نزد

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۴۳۱

نظرات

user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۷/۲۴ - ۱۹:۴۵:۰۱
صحیح:وقت عرفی خوش که نگشودند چون در بر رخشبر در نگشوده ساکن شد، در دیگر نزد