عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۰

۱

به جز ریش بلا مرهم مبادا ریسه ریشان را

عداوت با دل من باد زهر آلود نیشان را

۲

به من بیگانگان را کی دل هم صحبتی ماند

که با من صحبت غم می کند بیگانه خویشان را

۳

دمی صد چشمه هایی ۰۰۰ از دلم سر آمد و شادم

که محکم نیست ایمان محبت صبر کیشان را

۴

نه با من با یکی از اهل دل دوستی می کن

ولی در کار هست آخر سر زلف پریشان را

۵

عذاب دوزخ آشامان به آتش خون کند ایزد

مگر در سینه ی آسودگان اندازد ایشان را

۶

برو عرفی به کوی بی غمان پژمرده ی مرهم

که این جا با نمک همه نیست الفت سینه ریشان را

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۲۳۵

نظرات

user_image
یکی بودم
۱۳۹۷/۰۹/۰۲ - ۰۶:۱۶:۴۳
سلام بیت 3 , مصراع 1 , که سه تا صفر هست لطفا پاک کنیدبیت 4 , مصراع اول , رکن سوم یک هجای بلند کم داره که با اضافه کردن هم بعد از دل مشکل حل میشه:نه با من با یکی از اهل دل هم دوستی می کنبیت آخر مصراع دوم , همه درج شده که اشتباهه و باید هم باشه :که اینجا با نمک هم نیست الفت سینه ریشان را