عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۰۰

۱

تا کی از لب-گهرِ آن مست تکلم ریزد

این نمک چند به ریش دل مردم ریزد

۲

طرفه حالی است که دارد اثر زهر ستم

جرعهٔ لطف که در جام ترحم ریزد

۳

مُردم از دُرد-سر و صاف نشد، کو ساقی

کز من این جرعه بگیرد به سر خم ریزد

۴

همه ماتم زدگانیم و برین هست گواه

مشت خاکی که صبا بر سر مردم ریزد

۵

وای بر من که غیوری ز کف من دل بربود

که گرش دست دهد خون به تبسم ریزد

۶

عرفی این غمزه بلاییست که در روز جزا

نشتری بر در ارباب تظلم ریزد

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۴۳۵

نظرات