عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۱۲

۱

مستان عشق خانه در آتش گرفته اند

دائم قدح ز خوی تو آتش گرفته اند

۲

این هم عنایتی است که غم های روزگار

دنبال بی کسان مشوش گرفته اند

۳

چون خم به ته، ز چاه بلا، دُرد سرکشند

آنان که خو به بادهٔ بی غش گرفته اند

۴

اینک ره گریز، چه سود از گریختن

سر تاسر زمانه در آتش گرفته اند

۵

عرفی مرید خلوتیان پیاده شو

کاین قوم جلوه ز ابرش گرفته اند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
حسین مصطف پور
۱۳۹۷/۰۳/۲۷ - ۱۰:۱۲:۴۹
مصراع دوم اینگونه است:دائم قدح ز خوی تو سرکش گرفته اندمصراع پایانی ایگونه است:کاین قوم زین جاده ز ابرش گرفته اند