عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۲۵

۱

خرد، دارالشفا و جهل، محنت‌خانه می‌سازد

خراب مستی‌ام، کاین هردو را ویرانه می‌سازد

۲

چنان شایستهٔ عشقم که بعد از سوختن، گردون

ز خاکم بلبل، از خاکسترم پروانه می‌سازد

۳

دو روزی یاریت گشتم، مذاقم بی‌حلاوت شد

مرا جام شراب و گریهٔ مستانه می‌سازد

۴

چو تن‌ها گردم از غم‌های او صد هم‌نشین دارم

میان بی‌غمان تنهایی‌ام دیوانه می‌سازد

۵

چو در بیت الحرام آیی، مکن بیعت به او عرفی

که او در کعبهٔ اسلام ، ره بتخانه می‌سازد

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۵۷۸

نظرات