عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۲۸

۱

اهل وفا که آتش ما تیز می کنند

چون شعله سر کشد همه پرهیز می کنند

۲

ای بی غمان حذر که غزالان مست یار

فتراک عمر عافیت آویز می کنند

۳

شمشیر غمزه-کند شد آهنگ قتل من

کاین تیغ به خون جگر تیز می کنند

۴

برخون کشتهٔ تو ملایک زنند جوش

این شهد را ببین که مگس-ریز می کنند

۵

معمور باد سینهٔ عرفی که درد و غم

تعمیر این زمین بلا خیز می کنند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۷/۲۹ - ۰۴:۵۲:۴۳
شمشیر غمزه کند شد آهنگ قتل منکاین تیغ را به خون و جگر تیز می کنندنسخه‌ی سنگی چاپ هند
user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۷/۲۹ - ۰۴:۵۶:۴۳
ای بی غمان حذر که غزالان مست یارفتراک، عمرِ عافیت آمیز می کنند