عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۳۷

۱

برهمن کی ره اسلام از بیم و ستم گیرد

بهل تا سوی دیر آید، اجازت از صنم گیرد

۲

طواف کعبه کردم با دل پر آتش و ترسم

که ناگه شعله در بال مرغان حرم گیرد

۳

اگر آزاد گردد دل ز سوز آتش دوزخ

ز صد دریای آتش ، آفت یک شعله کم گیرد

۴

ز آه سرد زاهد تیره گشت آیینهٔ ایمان

دلا عکسی بیفکن تا فروغ جام جم گیرد

۵

خیال چشم اوچون با خود ازعالم برد عرفی

هزاران فتنه و آشوب در شهر عدم گیرد

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۴۹۲

نظرات