عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۴۶

۱

هر چه بگزیدم از آن کیش برهمن به بود

هر که دیدم به در بتکده از من به بود

۲

نالهٔ بلبلم آشفته به گلزار کشید

ور نه از طرف چمن، گوشهٔ گلخن به بود

۳

بزم داود بهشتم، در یعقوب زدم

کز نوای شکرین ، تلخی شیون به بود

۴

دوش در مجلس اصحاب نشستم، همه گوش

هر چه نشنیدم از آن، طعن برهمن به بود

۵

عمر در عجب و ریا رفت، ندانستم، حیف

که مرا تیرگی از پاکی دامن به بود

۶

گذر عشق روا بود درآتشکده هم

این قدر بود که در وادی ایمن به بود

۷

عرفی انصاف دهم، آن چه که کردی همه عمر

گر همه طاعت حق بود ، نکردن به بود

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۶۵۳

نظرات