عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۶۳

۱

جماعتی که به ناموس ونام می گفتند

به دیر درس مستی و جام می گفتند

۲

بیا ببین که چه فتوا دهد در مستی

همان گروه که می را حرام می گفتند

۳

فغان که جمله فتادند در شکنجهٔ دام

کسان که عیب اسیران دام می گفتند

۴

به صحن دیر شنیدم ز خادمان حرم

که اهل دیر، مغان را سلام می گفتند

۵

به طوف کعبه شنیدم ز زائران صنم

همان که بر در بیت الحرام می گفتند

۶

رموز آتش مهری که برهمن نشکافت

ز اهل دل شنیدم که نام می گفتند

۷

تمام بوده به یک حرف گرم و ما غافل

حکایتی که همه ناتمام می گفتند

۸

به کعبه صد ره ز نزدیک و دور دیدم

بگو که صومعه داران کدام می گفتند

۹

فغان ز طبع تو عرفی، غلط نمی رفتند

سخنوران چو تو را خوش کلام می گفتند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
عباس بروجردی
۱۳۹۱/۰۷/۲۰ - ۱۷:۲۵:۰۴
در مصرع دوم بیت اول صحیح آن اینست: به دیر دوش ز مستی و جام میگفتند
user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۸/۰۵ - ۰۶:۰۲:۴۱
چاپ سنگی هند:جماعتی که به ناموس ونام می گفتندبه دیر درس ز مستی و جام می گفتند
user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۸/۰۵ - ۰۶:۰۵:۲۹
رموز آتش مهری که برهمن نشکافتز اهل دل نشنیدم که نام می گفتند
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۸/۰۵ - ۰۶:۱۱:۴۱
شد آن که اهل نظر بر کناره می‌رفتندهزار گونه سخن در دهان و لب خاموشز کوی میکده دوشش به دوش می‌بردندامام شهر که سجاده می‌کشید به دوش
user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۸/۰۵ - ۰۶:۴۸:۱۶
رموز آتش مهری که برهمن نشکافتز اهل دل نشنیدم که نام می گفتندتوی نسخه‌ی چاپ سنگی هند به این شکل نوشته شده.ولی به نظر میاد باید (بشنیدم) باشه.رموز آتش مهری که برهمن نشکافتز اهل دل نشنیدم که نام می گفتند
user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۸/۰۵ - ۰۶:۵۰:۳۰
به کعبه صد ره ز نزدیک و دور دیدم لیکبگو که صومعه داران کدام می گفتند
user_image
مهناز ، س
۱۳۹۵/۰۸/۰۵ - ۰۸:۲۷:۲۶
با حترام چندین شکست در وزن این غزل و چند اشتباه دیدم به نظر می آید به این صورت درست تر است . ،،جماعتی که به ناموس ونام می‌گفتند به دیر دوش ز مستی و جام می‌گفتندبیا ببین که چه فتوا دهند در مستیهمان گروه که می را حرام می‌گفتندفغان که جمله فتادند در شکنجه‌ء دام کسان که عیب اسیران دام می‌گفتند به طوف کعبه شنیدم ز ساکنان حرم که اهل دیر مغان را سلام می‌گفتند به صحن دیر شنیدم ز زائران صنم همان که بر در بیت الحرام می‌گفتند رموز آتش موسی که برهمن نشکافت ز اهل دین نشنیدم که خام می‌گفتند تمام بود به یک حرف ختم و ما غافل حکایتی که همه ناتمام می‌گفتند به کعبه صد ره نزدیک و دور دیدم لیک بگو که صومعه داران کدام می‌گفتند فغان ز طبع تو "عرفی"، غلط همی گفتند سخنوران چو تو را خوش کلام می‌گفتندمانا باشید