
عرفی
غزل شمارهٔ ۲۷
۱
ار نالهٔ شبانه اثر بردهایم ما
ناموس گریههای سحر بردهایم ما
۲
سرمای عافیت نشناسیم کز ازل
در گرمسیر عشق به سر بردهایم ما
۳
باد مراد گر نوزد دم به دم چه باک
کشتی ز موج خیز به در بردهایم ما
۴
راهی که خضر داشت ز سرچشمه دور بود
لب تشنگی ز راه دگر بردهایم ما
۵
سود متاع ما چه بود کز دیار عمر
مژگان خشک و دامن تر بردهایم ما
۶
خامی نرفت عرفی و گشتیم بحر و بر
بنشین که آبروی سفر بردهایم ما
نظرات
بیت دری
رسته
پاسخ: با تشکر، به صورت «سحر» تصحیح شد.