عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۷۶

۱

ز چشمم آب حسرت می تراود

ز هر مویم شکایت می تراود

۲

چنان در دل خلد گاه نمازم

که کفرم از عبادت می تراود

۳

زهی بی آبرو آن دل که از وی

به کاویدن محبت می تراود

۴

بگو تیغ از چه شربت آب دادی

که از هر زخم لذت می تراود

۵

حذر کن زین دعای آتش آلود

کزین چشمه اجابت می تراود

۶

تراود از دل عرفی سخن ها

ولی هنگام فرصت می تراود

تصاویر و صوت

نظرات