عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۸

۱

نوش دارو نشأ ی علت نهد در جان ما

در خمار معجز افتد عیسی از درمان ما

۲

آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن

صد شب یلداست در هر گوشه ی زندان ما

۳

ما خجل اما سخن در صنعت مشاطه اشت

گر نمود کفر دارد شاهد ایمان ما

۴

زخم ها برداشتیم و فتح ها کردیم، لیک

هرگز از خون کسی رنگین نشد میدان ما

۵

چشم اگر باز است و گر پوشیده از هم نگسلد

آمد و رفت نظر در دیده ی حیران ما

۶

نی ز عصمت پاک دامانیم کز ناموس و ننگ

می کند آلودگی پرهیز از دامان ما

۷

معنی روشن برون می جوشدم عرفی ز دل

در سیاهی می نگنجد چشمه ی حیوان ما

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۲۷۴

نظرات

user_image
یکی بودم
۱۳۹۷/۰۹/۰۲ - ۱۳:۱۲:۲۲
سلام وزن شعر اشتباه درج شده وزن این شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن