
عرفی
غزل شمارهٔ ۲۹۱
۱
دلم ز گوشهٔ گلخن به طوف باغ آمد
مگر خزان شده وقت نوای زاغ آمد
۲
به بلبلان چمن بعد از این که گوش کند
که عندلیب قفس دیده ای به باغ آمد
۳
دلیل خانه سیاهی آفتاب این بس
که آفتاب در این خانه با چراغ آمد
۴
مگر وظیفهٔ عرفی نداده باده فروش
که سوی صومعه مخمور و بی دماغ آمد
تصاویر و صوت

نظرات