عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۲۹۸

۱

ای گریه ریزشی، که بلا کم نمی شود

سیلی که کرد جور و جفا، کم نمی شود

۲

صحت در آرزوی دلم ماند و همچنان

از لطف او امید دوا کم نمی شود

۳

نازم به حسن و عشق که از جام اتحاد

مستند و درمیانه حیا کم نمی شود

۴

خاصیت نیاز نگه گن، که جود دوست

عالم گرفت و فقر گدا کم نمی شود

۵

خواهی به گلشنم بر و خواهی به چشمه سار

دردم به نقل آب و هوا کم نمی شود

۶

خون می چکدز طاعت عرفی، هزار حیف

کز باغ او نسیم ریا کم نمی شود

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۴۴۲

نظرات

user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۸/۰۸ - ۱۴:۱۲:۲۴
.ای گریه ریزشی، که بلا کم نمی شودسِیلی، که گردِ جور و جفا، کم نمی شود