
عرفی
غزل شمارهٔ ۳۰۲
۱
دل مراد به گرد حصول می گردد
دعا به کعبهٔ حسن قبول می گردد
۲
مگر به مرحلهٔ بی نشانی افتادم
که ره ز بادیه بر عرض و طول می گردد
۳
ندا ز عرش محبت، به گمرهان این است
که در مزار شیهدان قبول می گردد
۴
خلاف عهد بخواهی به غم مصاحب شو
که عافیت به نسیم ملول می گردد
۵
بود عطیهٔ دیوان ناامیدی بس
حواله ای که به گرد وصول می گردد
۶
خراب معرفت عرفیم که هر سخنش
به شهر قدس، ادیب عقول می گردد
نظرات