عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۳۱

۱

دلم در کعبه‌ای رو کرد و همت جوید از دل‌ها

که خواهد ماندش از پی کعبه‌ها در طی منزل‌ها

۲

تو افلاطون دلی، اندیشه را چین در جبین مفکن

در آن وادی که جز حسرت ندانی حل مشکل‌ها

۳

مثالی گویمت عامی صفت بردار زآن نقشی

جمال کعبه نتوان دید، طی ناکرده منزل‌ها

۴

اگر با میر محمل رمزی از دیر مغان گویم

جرس بگشاید و ناقوس بربندد به محمل‌ها

۵

خدا را خانقاه کهنهٔ صوفی به رندان ده

که ایوان‌ها بسازند و بیارایند محفل‌ها

۶

چو خون‌آلوده فردا خیزم و بر گرد او گردم

شهیدان محبت را ز حسرت خون شود دل‌ها

۷

تماشا دوستی عرفی ولیکن وای بر جانت

اگر بر دارد از پیش نظر توفیق حایل‌ها

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۲۴۰

نظرات

user_image
یکی بودم
۱۳۹۷/۰۹/۰۲ - ۱۳:۲۴:۳۰
بیت 4 , مصراع 1آخر مصرع دیر معان اشتباهه و دیر مغان درست , چون این غزل استقبال از حافظ هستشبیت 6 مصراع 2 کلمه ی اول شهیدان هست که ظاهرا جای ی با ه عوض شده