عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۳۱۱

۱

آنجا که بخت بد به تقاضا غلو کند

کاری که یأس هم نکند، آرزو کند

۲

بسا دانه های مهر فشاندیم و خاک شد

تا ریشه در زمین که فرو کند

۳

طالب به کام می رسد ار سعی کامل است

بازش مدار اگر جست و جو کند

۴

داروی عیسی به قدح داشتم ولی

مشفق نداشتم که مرا در گلو کند

۵

غسل شهید عشق به آتش سزد نه آب

چون شعله را به آب کسی شست و شو کند

۶

این بی غمی که با دل عرفی سرشته اند

پر صبر بایدش که به درد تو خو کند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۸/۱۱ - ۰۶:۱۲:۱۷
.صحیح:بس دانه های مهر فشاندیم و خاک شدتا ریشه در زمین که محکم فرو کند
user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۸/۱۱ - ۰۶:۱۳:۵۳
.صحیح:طالب به کام می رسد ار سعی کامل استبازش مدار اگر به غلط جست و جو کند
user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۵/۰۸/۱۱ - ۰۶:۱۷:۴۸
.صحیح:داروی عیسوی به قدح داشتم ولیمشفق نداشتم که مرا در گلو کند