
عرفی
غزل شمارهٔ ۳۴۰
۱
حیف است که دستی به نمکدان تو یابند
زاغان هوس را، مگس خوان تو یابند
۲
ای گل ز صبا راه بگردان که مبادا
مرغان به نسیمش ره بستان تو یابند
۳
باید که رسد جان به لب خضر و مسیحا
تا قطرهٔ از چشمهٔ حیوان تو یابند
۴
آن فتنه که در خون کشد آشوب قیامت
در سلسلهٔ زلف پریشان تو یابند
۵
چون شعر تو عرفی نگزینند؟ که عالی است
هر بیت که در صفحهٔ دیوان تو یابند
تصاویر و صوت

نظرات