عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۳۵

۱

صد شکر کز اقبال غم و لشگر آفت

در مملکت عشق نشینم به خلافت

۲

هر چند که در خورد جمالت نظری نیست

حیف است که پنهان بود آن حسن لطافت

۳

تا دختر رز دست در آغوش برقصید

گو محتسب شهر مکن ترک ملامت

۴

هر چند که شمشیر به بیگانه نراند

بر حوصله ی عشق بکش تیغ ظرافت

۵

آلودگی از دهنم دور نگردد

گر چشمه ی کوثر کنمش صرف نظافت

۶

در عشق چه یک گام و چه صد مرحله، عرفی

تا شوق نباشد نشود طی مسافت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد وارث
۱۳۹۴/۱۰/۰۷ - ۰۰:۲۰:۴۴
وزن صحیح این غزل این است: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن