
عرفی
غزل شمارهٔ ۳۶۵
۱
شراب یاس به جام و سبوی ما بگذار
شکسته رنگیِ ما را به روی ما بگذار
۲
اگر شراب، اگر خون دل، اگر الماس
تو گوشه گیر و به کام گلوی ما بگذار
۳
به کشتزار غم، ای اشک، صد نظر دارم
به ذوق گریه که آبی به جوی ما بگذار
۴
ز نوحه وا نتوان داشت گریه مستان را
تغافلی کن و ما را به خوی ما بگذار
۵
مکن سراغ سراسیمه گان شوق را ای خضر
نه آهنین قدمی، جست و جوی ما بگذار
۶
نهفته نذر تو ای محتسب دو جامی هست
صراحی همه بشکن، سبوی ما بگذار
۷
به بیع گاه مذلت چنین مبر عرفی
تو این معامله با آبروی ما بگذار
نظرات