عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۴۰۶

۱

رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش

در راه دل سبیل کنم آبروی خویش

۲

بر عافیت چه ناز کنم گر برآورم

خود را به عادت غم و غم را به خوی خویش

۳

شد عمرها که برده ای از خویشتن مرا

بازآورم که سوختم از آرزوی خویش

۴

خود را چنان ز هجر تو گم کرده ام که هست

مشکل تر از سراغ توام جست و جوی خویش

۵

تا مست گفتگوی تو گشتم، ز همدمان

بیگانه وار می شنوم گفتگوی خویش

۶

این جنس گریه، عرفی، ز اعجاز برترست

دریا گره نکرده کسی در گلوی خویش

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۶۶۲

نظرات