عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۴۱۲

۱

صنم می‌گوی و در بتخانه می‌رقص

نوایی می‌زن و مستانه می‌رقص

۲

عجب ذوقی بود در رقص مستی

تو نیز ای باده در پیمانه می‌رقص

۳

بر افشان دست بر ناموس و آنگه

میان محرم و بیگانه می‌رقص

۴

به جان با غیر جانان در میامیز

به تن با عاقل و فرزانه می‌رقص

۵

دل از تمکین شود بی‌ذوق، زنهار

گهی کودک شو و طفلانه می‌رقص

۶

چو خون در زخم صیدی گشته می‌جوش

چو دل در سینهٔ پروانه می‌رقص

۷

مشو عرفی رهین باغ و بلبل

به بانگ جغد در ویرانه می‌رقص

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۶۷۶

نظرات