
عرفی
غزل شمارهٔ ۴۱۴
۱
گر بگویم ز نظر یار نهان است، غلط
ور بگویم که به هر دیده عیان است، غلط
۲
شش جهت فیض پذیر از نظر رحمت اوست
ور بگویم که به سویی نگران است، غلط
۳
می کُشد زارم و گنهی نیست مرا
ور بگویم که مرا دشمن جان است، غلط
۴
تیر دلدوز شهیدان همه از ترکش اوست
ور بگویم که از آن شست و کمان است، غلط
۵
جز گمان هیچ ندارم به کف از صدق خبر
ور بگویم که همین محض گمان است، غلط
۶
عرفی ار بی خبرت خواند، غلط نشماری
گوهرش گر بشناسی ز چه کان است، غلط
نظرات
سعید