عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۴۱۷

۱

چنین که آمده منظور لطف شاه چراغ

به ناز گو بشکن گوشهٔ کلاه چراغ

۲

ز نور معرفت حق، شاه در سخن است

صباح طلعت خورشید و شامگاه چراغ

۳

به روشنی شب و روز زمانه یکسان است

از آن زمان که جهان مجلس است و شاه چراغ

۴

فروغ ناصیهٔ روزگار اکبر شاه

که برفروخت به دل ها ز هر نگاه چراغ

۵

چراغ هستی اش از نور مطلق است که هست

به چشم فقر چراغ و به چشم جاه چراغ

۶

چراغ ما شده منظور شه به دست ادب

فلک گذاشته بر گوشهٔ کلاه چراغ

۷

به راه معرفت حق چو داشت هادی خویش

چراغ را کس نبرد به پیش راه چراغ

۸

طواف انجمن شه، چراغ راه دل است

ورای عرفی ازین انجمن مخواه چراغ

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۶۸۰

نظرات