
عرفی
غزل شمارهٔ ۴۵
۱
آنی که پای تا به سرت عجب طاعت است
شب زنده داریت بتر از خواب غفلت است
۲
خواهی به کعبه رو کن و خواهی یه سومنات
دل بد مکن که شش جهت از بهر طاعت است
۳
بیرون بود حلاوت و تلخی و مدح و ذم
رد و قبول با همه از روی عادت است
۴
احباب را سلام و دعایی ضرور نیست
این شیوه ها وسیله ی مهر و محبت است
۵
غافل مرو که تا در بیت الحرام عشق
صد منزل است و منزل اول قیامت است
۶
عرفی مخوان به شاعر بی فضل شعر خویش
نزد حکیم بر که نه شعر است، حکمت است
نظرات
منصور محمدزاده