
عرفی
غزل شمارهٔ ۴۶۷
۱
دل در شکن طرهٔ دلبند شکستیم
صد نیش بلا در دل خرسند شکستیم
۲
سودازده گی بین که دل هم نفسان را
صد بار ز نشنیدن یک بند شکستیم
۳
ما را بکن از عشق به زهر مژه ها یاد
کاین توبه به امید شکرخند شکستیم
۴
از بس که شکفتیم ز تلخابه کشیدن
در کام مگس چاشنی قند شکستیم
۵
می کفت به یعقوب محبت که بسی ما
دل های پدر در غم فرزند شکستیم
۶
دردا که از این عهد که دل با صنمی بست
صد داغ نهانی به خداوند شکستیم
۷
تا کام تو عرفی ثمرآلوده نگردد
در باغ طرب نخل برومند شکستیم
تصاویر و صوت

نظرات