عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۴۸

۱

لب فروبستن ناصح گرهی بر باد است

صد ره این بست و گشادم بر یاد است

۲

گل حسن تو بود در همه جا فصل بهار

بلبل باغ نوا از همه غم آزاد است

۳

آدمی را ز همه چیز نفس منتخب است

در نفس منتخب آن است که با فریاد است

۴

عرفی ار توبه ز می کرد نماند محجوب

توبه ی رند خرابات شکست آباد است

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
نازنین
۱۴۰۰/۱۲/۰۴ - ۱۰:۵۹:۵۳
مصراع دوم بیت اول درست به نظر نمی‌رسد. 
user_image
علیرضا بدیع
۱۴۰۲/۱۰/۲۵ - ۱۳:۵۷:۰۳
مصراع دوم را اصلاح فرمایید.