عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۵۰۲

۱

ما جام درد با دف و نی کم کشیده ایم

دایم قدح نهفته ز محرم کشیده ایم

۲

دامن ز جام می مکش ای محتسب که ما

جام و سبو ز چشمهٔ زمزم کشیده ایم

۳

دانسته ایم تلخی عیش گذشته را

تا خویش را به حلقهٔ ماتم کشیده ایم

۴

ناسور گشته زخم و نمک را چه می کنیم

ما انتقام خویش ز مرهم کشیده ایم

۵

ای آسمان مناز به بیداد خود که دوش

آهی برای مردم عالم کشیده ایم

۶

ما داده ایم شیوهٔ غم بی شکی قرار

عرفی چه ها ز مردم بی غم کشیده ایم

تصاویر و صوت

نظرات