
عرفی
غزل شمارهٔ ۵۱
۱
هرگز مگو که کعبه ز بتخانه خوشتر است
هر جا که هست جلوه ی جانانه خوشتر است
۲
با برهمن حدیث محبت رواست، لیک
در دام طایر حرم این دانه خوشتر است
۳
تسبیح و زهد خوش بود اما در این دو روز
جشن گل است، شیشه و پیمانه خوشتر است
۴
گر در بهشت باده کشی فتنه گل کند
ساغر کشی به گوشه ی میجانه خوشتر است
۵
گر شرط دوستی بشناسی به حسن شمع
اول محبت تو به پروانه خوشتر است
۶
در صحبتی که شرم و ادب نیست فیض نیست
زان رو مرو به صحبت بیگانه خوشتر است
۷
با نوش نیش مردم چشمم کرشمه ها ست
هم صحبتی به مردم دیوانه خوشتر است
۸
کفران نعمت گله مندان بی ادب
در کیش من ز شکر گدایانه خوشتر است
۹
عرفی منال بیهده، احوال دل مگو
کز ناله های بی اثر، افسانه خوشتر است
تصاویر و صوت

نظرات
صلا