عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۵۱۲

۱

باز می خواهم که شوخ دل ربایی خوش کنم

وز برای چهره سودن، خاک پایی خوش کنم

۲

باز می خواهم که چون بلبل ز شوق نو گلی

از ترنم های درد افزا نوایی خوش کنم

۳

باز می خواهم که دل در دست و جان در آستین

در میان دلبران افتم، بلایی خوش کنم

۴

باز می خواهم که بنشینم به راه وعده ای

خاطر خود را به هر آواز پایی خوش کنم

۵

باز می خواهم که در راه وفا یک دل شوم

تا به کی هر دم دل خود را ز جایی خوش کنم

۶

باز می خواهم که بر خیزم ز بزم عافیت

همچو عرفی گوشهٔ محنت سرایی خوش کنم

تصاویر و صوت

نظرات