
عرفی
غزل شمارهٔ ۵۳۲
۱
میان دعا بر دل شب مزن
ز لب ناله برچین و یا رب مزن
۲
مزن لاف اسلام، اگر می زنی
چو ملزم بر آنی به مشرب مزن
۳
به جولان خود هم مزن خنده ای
همین گو ز بالای اشهب مزن
۴
پی حسنت الوانت این مست گل
که در خون سرشتی به قالب مزن
۵
به شمشیر ترک طلب کشته شو
شبیخون فرصت به مطلب مزن
۶
شبیخون زند غم به عرفی، بگو
که بانگ هزیمت به مرکب مزن
تصاویر و صوت

نظرات