عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۵۶۴

۱

باز از شراب فتنه خرابم نمی کنی

در آتش کرشمه کبابم نمی کنی

۲

صد شیشه گشت خالی و صد خُم به ته رسید

وز جرعه ای هنوز خرابم نمی کنی

۳

صد پرسشم ز هر سر مو می کنی، ولی

یک بار عنایتی به جوابم نمی کنی

۴

بهر فریب، سایه بیاندازیم به سر

در زیر چرخ سدره به خوابم نمی کنی

۵

صد ناله سوخت در دل و در بزم خود هنوز

فریاد بخش چنگ و ربابم نمی کنی

۶

مردم ز ننگ هوش و مستانه خنده ای

دریا کش محیط شرابم نمی کنی

تصاویر و صوت

نظرات