عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۶۰

۱

برو مسیح که فکر فراغ من غلط است

غلط مکن که علاج دماغ من غلط است

۲

نشان پای من آوارگی بجست، نیافت

به دشت گم شدگی ها سراغ من غلط است

۳

ز استخوان همای باغ دوست معمور است

ترانه ی گله آلود زاغ من غلط است

۴

نه عندلیب چمن زارم، از بهشت مگو

ز گلخن آمده ام ، کشت باغ من غلط است

۵

کنون که لذت الماس از نمک رو تافت

کرشمه سنجی مرهم به داغ من غلط است

۶

حلاوتی که توان یافتن به خون جگر

شکستن هوسش در دماغ من غلط است

۷

متاز بر اثر نور وغظ من، عرفی

که پیروی به فروغ چراغ من غلط است

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۳۳۶

نظرات