
عرفی
غزل شمارهٔ ۶۴
۱
دو عالم سوختن نیرنگ عشق است
شهادت ابتدای جنگ عشق است
۲
هر آن گرد بلا کز دهر خیزد
دلیل شوخی شبرنگ عشق است
۳
کجا پژمرده گردد غنچه ی شوق
که یک سر آب عشق و رنگ عشق است
۴
دماغ آشفته ای داریم و دل نام
که سر تا پای صلح و جنگ عشق است
۵
مگس را حسرت پروانگی سوخت
وگر نه مثل عرفی ننگ عشق است
نظرات