عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۸۰

۱

رسید مژده و قاصد مقیم خرگه ماست

که بر گزیده توفیق، جان آگه ماست

۲

کسی که چاه ملامت به راه می کندی

به ریسمان خود اکنون فتاده در چه ماست

۳

ز شیخ شهر شنو درس و علم ما آموز

که هر چه رد مشایخ بود موجه ماست

۴

خروش و ولوله ی عالمان شهرآشوب

گناه حوصله ی تنگ ظرف بی ته ماست

۵

ز طرف درگه دارا نتیجه ای مطلب

که آستانه ی جانان دل مرفه ماست

۶

مقیم شهپر عنقاست محمل عشاق

از این چه باک که صد کوه فتنه در ره ماست

۷

مباش عمزده عرفی که زلف قامت دوست

جزای همت عالی و دست کوته ماست

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۲۹۴

نظرات

user_image
منصور محمدزاده
۱۳۸۹/۰۸/۲۱ - ۲۰:۳۵:۴۴
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:نادرست:مباش عمزده عرفی که زلف قامت دوستجزای همت عالی و دست کوته ماستدرست:مباش غمزده عرفی که زلف قامت دوستجزای همت عالی و دست کوته ماست