عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۸۸

۱

درد نایافت ز بی دردی اقبال من است

ور نه مقصود من افتاده به دنبال من است

۲

با قضا سینه ی من صاف نگردد هرگز

شکوه ی من همه از جانب اهمال من است

۳

هرگز از محنت ایام نبودم آزاد

فتنه همزاد من و حادثه هم سال من است

۴

آستینی که دو عالم بت و زنار در اوست

گر به معنی نگری نامه ی اعمال من است

۵

عرفی اصلاح پریشانی ام از یاد ببر

کانچه ادبار بود پیش من، اقبال من است

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۳۰۱

نظرات