عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۹

۱

منم که یافته ام ذوق صحبت غم را

به صبح عید دهم وعده ی شام ماتم را

۲

ز لاف صبر بسی نادمیم، طعنه مزن

مروت که ملامت بلاست ملزم را

۳

به لذت ابد ار زنم او دلا مژده

که داد بی اثری انفعال مرهم را

۴

هوای باغ محبت به غایتی گرم است

که هیچ سبزه ندیده است روی شبنم را

۵

قبول عشق عنانم گرفت عرفی برد

به خلوتی که تصور نبود محرم را

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
رسته
۱۳۹۱/۰۲/۱۶ - ۲۳:۵۳:۲۴
متن غزل از روی نسخۀ انصاری:منم که یافته ام ذوق صحبت غم رابه صبح عید دهم وعده شام ماتم رااگر به حور بهشت نظر افتد، دانیکه حسن دوست چه آراسته است عالم راز لاف صبر بسی نادمیم، طعنه مزنمروتی، که ملامت بلاست ملزم رابه لذت ابد از زخم او دلا مژدهکه داد بی اثری انفعال مرهم راهوای باغ محبت به غایتی گرم استکه هیچ سبزه ندیده است روی شبنم راز هر دو منفعلم تا به هم بسنجیدمحلاوت لب دلدار و تلخی غم راقبول عشق عنانم گرفت عرفی و بردبه خلوتی که تصور نبود محرم را
user_image
یکی بودم
۱۳۹۷/۰۹/۰۱ - ۱۳:۵۵:۳۶
سلام بیت اول مصراع دوم بعد از وعده , ی , مزید بر وزن اومده لطفا اصلاح کنید :به صبح عید دهم وعده شام ماتم را
user_image
یکی بودم
۱۳۹۷/۰۹/۰۱ - ۱۳:۵۷:۴۱
و همچنین بیت 2 مصراع 2 اول مصراع مروت از نظر وزنی اشتباهه لفظ صحیح باید مروتی باشه لطفا تصحیح کنید