
عرفی
رباعی شمارهٔ ۹۰
۱
در سردی یخ بند که لرزد خورشید
خون بسته شود چون بقم در رگ بید
۲
گل دسته ای از دود شرر بسته شود
کاندر کف روزگار ماند جاوید
نظرات
Mohmd