رضاقلی خان هدایت

رضاقلی خان هدایت

بخش ۱۳ - امری شیرازی

قاسم نام داشته و به علوم غریبه رایت شهرت افراشته. علما او را به کفر و زندقه متهم کردند و به سلطان عصر، شاه طهماسب ماضی صفوی عرض نموده. در سنهٔ ۹۳۲ به دیدهٔ جهان بینش میل کشیدند. بالاخره عوام در شیراز هجوم کرده، شهیدش کردند. در اعداد و اسرار نقطه‌ای بی نظیر بود و رسالهٔ ذکر و فکر و جواب «مرآت الصفا» تصنیف نموده. شهادتش در سنهٔ ۹۹۹ و این اشعار تیّمناً و تبرّکاً از نتایج طبعش قلمی شد:

در وقت شهادتش این اشعار را به خواجه محمود دهدار فرستاده:

۲

نقص اگر دید ابوجهل نبود آن ز نبی

عکس خود بود که در آینهٔ احمد دید

۳

کاملان بهر محیط‌اند و سگان جهالند

کی شود بحر محیط از دهن کلب پلید

٭٭٭

۵

چون به فضل ایزد بی چون به حق بینا شدم

آگه از کنهِ رموزِ عَلَّمَ الأَسْما شدم

۶

بر براق تن چو بر معراج جان کردم عروج

عارفِ اسرار سُبْحانَ الذی اَسْری شدم

۷

جبرئیل نطق چون از عرشِ دل آورد وحی

واقف کیفیت اسرار ما اوحی شدم

۸

چشم ظاهر چون ببستم چشم باطن باز شد

شاهبازِ عرشِ پروازِ فلک پیما شدم

۹

طعن بی چشمی مزن بر امری ای دشمن که من

چشم خود در راه حق دادم به حق بینا شدم

رباعی اول را به خدمت سلطان فرستاده:

۱۰

شاها ز لباس نور عورم کردی

وز درگه خود به جور دورم کردی

۱۱

سی سال همی مدح تو گفتم شب و روز

این جایزه‌ام بود که کورم کردی

٭٭٭

۱۳

اسرار حقیقت ز دل دانا پرس

ای طالبِ حقّ نشان حقِ از ما پرس

۱۴

چون وعدهٔ جمله را به فردا دادند

فردا برم آ و قصّهٔ فردا پرس

تصاویر و صوت

نظرات