
رضاقلی خان هدایت
بخش ۱۷ - بندار رازی
اسمش خواجه کمال الدین و از اهل قهستان ری و صاحب اسماعیل بن عباد مربی وی. با مجد الدولهٔ دیلمی معاصر و در همهٔ فنون کمالات قادر. اشعار عربی و فارسی و دیلمی گفته و گوهر معانی به مشقت اندیشه سفته. ظهیر فاریابی که ازمعارف شعر است، او را مدیح سراست. غرض، فاضلی رفیع القدر و فرزانهای وسیع الصدر بوده. این چند بیت از اوست:
۲
ازمرگ حذر کردن دو روز روا نیست
روزی که قضا باشد، روزی که قضا نیست
۳
روزی که قضا باشد کوشش نکند سود
روزی که قضا نیست در آن مرگ روانیست
٭٭٭
۵
با بط میگفت ماهیای در تب و تاب
باشد که به جوی رفته باز آید آب
۶
بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب
دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب
٭٭٭
۸
تا تاجِ ولایت علی بر سرمی
هر روز ز روزِ رفته نیکوترمی
۹
صد شکر که این که پیشوا، حیدرمی
از فضل خدا و پاکی مادرمی
نظرات